احتمالا ماجرای اردوگاه میراسموس در کره شمالی را شنیدهاید. اردوگاهی که درآن از شکنجهای رایج خبری نبود با تمام این موضوعات هیچ سربازی برای فرار تلاش نمیکردو حتی گاهی اوقات از هم خدمتیها و فرماندهان خود فاصله میگرفتند و با زندانبانانکرهای روابط دوستانه برقرار میکردند.
اما نکتهای قابلتامل وجود داشت و آن نرخ مرگ و میر بود. میزان مرگو میر در میراسموس بالاترین رقم در تاریخ ارتش ایالات متحده بوده است.
زمانی که گروهی از این سربازان رابه صلیبسرخ تحویل دادند و اجازه داشتند که به کسانی که دوستشان دارند تلفنبزنند، تعداد بسیار کمی از آنها حاضر شدند که این کار را انجام دهند.
وقتی این سربازان آزاد شدند و بهخانه رسیدند ترجیح دادند که دوستی یا رابطهای با دیگران برقرار نکنند و به گوشهایبروند و با پتو کشیدن روی سر خود در طی چند روز بعد بمیرند!
در میراسموس
همچنین
زمانی که نامهای مثبت و دلگرمکننده از خانواده اینسربازان برای آنها ارسال میشد، سربازان کرهای جلوی آن را میگرفتند و اجازه نمیدادندکه آن نامهها به این سربازان برسد.
اما نامههایی که محتوای ناراحت کننده مثل:
و از این دست نامهها را فوراً به دست آنها میرساندند.
اسیران اردوگاه با این کارها عملا شکنجه روحی میشدند و بعداز مدتی اقدام به خودکشی میکنند.
میراسموسِ من
حالا لازم است ببینیم که آیا طبق تئوری انتخاب ماهم میراسموسجدید برای خودمان و سازمانمان بوجود آوردهایم.
محیطی که به عنوان یک مدیر و رهبر (مدیر راهبر) سازمان ایجادکردهایم محیطی امن است یا اینکه مملو از انتقادات غر زدنها عیب جوییها وخبرچینیهاست.
یکی از بهترین عواملی که باعث می شود
کارکنان شغل خود را ترک کنندعدم قدردانی از آنهاست.
آیا قدردانی ازکارکنانمان اینقدر مهم است. در واقع بله این موضوع بقدری مهم است که اگر این کارنکنیم از راندمان کار آنها و شرکت ما کاسته می شود.
احتمالا افراد زیادی را دیدهایم و یا خودمان درشرایطی بودهایم که بر اثر اینکه کاری کهانجام میدادیم دیده نمیشده از کیفیت کار ما کاسته شده است.
افزایش حس ارزشمندی افراد نسبت به کاری که انجام میدهندروحیه فردی و گروهی هر سازمانی را بالا میبرد. در سازمانهایی که افراد دارای احساس مثبت به هم هستند و محیط سازندهای داردبه مرور زمان نسبت به رقبا داراری برتری کیفی قابل توجهی میشوند .
این برتری در اثر کاری بسیار ارزان یا رایگان به نام حسنجویی است که با کمی نوآوری قابل اجراست.
کتاب کلید را بزن
نویسنده: دن و چیپ هیث
این کتاب به طور مفصل ولی کاربردی به الگوی تغییر می پردازد که می تواند برای ایجاد تغییرات بسیار موثر و کاربردی باشد.
با کلیک بر روی Open image in new tab تصویر را واضح مشاهده کنید.
عوارض خروج از کشور
این قانون از کجا آمد؟
همه جای دنیا آسمان همین رنگ است؟
در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دنیا چنین عوارضی وجود ندارد. اما در بیشترکشورها از مسافران مبلغی به عنوان عوارض پروازدریافت میشود که عمدتاً در قیمت بلیت هواپیماگنجانده میشود.لازم به ذکر است اینگونه عوارضها هم در ایران دریافت میشود.
آخر چه میشود؟
من احتمال میدهم که این عوارض هم کمی تعدیل میشود تا همگان از شوک اولیهخارج شوند و نسبت به این لطف ابراز تشکر کنند. اما باید بدانیم که 1 ریال هم ازاین عوارض را به حق پرداخت نمیکنیم.
نظر من
نظر من این است که انسانهایی که در جستجوی خوشبختی و کامیابی هستند باید به مرحلهای ازثروت و تمکن مالی دست پیدا کنند که بجای افزایش دو برابری و سه برابری، اگر باافزایش 10 برابری هم روبرو شد
بگوید: مگه قبلاً چند بود که حالا 10برابرش کردنند.
پس به این عوامل توجه نکنید و به راه خود ادامه دهید تا بههدفتان دست پیدا کنید.
کتاب آئیندوستیابی با نام اصلی چگونه میتوان دوست یافت و در مردم نفوذ کرد نوشته دیل کارنگی در سبک خود یاری است که نخستین بار در سال ۱۹۳۶ چاپ شد.
این کتاباز نخستین و بهترین کتابها در این زمینه است و نزدیک به 15 میلیون نسخه از آن تاکنونبه فروش رفته است.
برای دریافت رایگان خلاصه این کتاب اینجا را کلیک کنید.
سوالاتت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند
نویسنده:دکتر ماریل آدامز
مترجم:سید حمید میرغفوری
دکتر ماریل آدامز روشها، مهارت ها و ابزارهایی برای اجرای سادۀ تفکر سئوالی، در خانه یا محل کار، ارائه می دهد و به ما می آموزد چطور می توانیم با تمرکز بر یادگیری به جای قضاوت کردن، موثرتر و کارآمدتر باشیم.
دکتر آدامز قدرت پرسشگری را در جهت دهی به تفکر و در نتیجه اعمال و نتایج آنخاطرنشان می کند که ما می توانیم با طراحی قدرتمندترین سوالات برای رسیدن به هدف، روی آینده تاثیر بگذاریم.
به رانندگان ماشین های مسابقه می آموزند که به جاده تمرکز کنند نه به خط پایان. زمانی که این کتاب را می خوانید، به جاده توجه کنید که بالاترین قابلیتتان را نشان می دهد، و به پرسش هایی فکر کنید که به آیندۀ بهتر منجر می شود. پرسش هایی مانند:
بزرگترین احتمال مثبتی که می توانم تصور کنم، چیست؟»
ضرب المثل غوره نشده مویز شده در مورد کسی بکار می برند که در عین کوچکی بخواهد بزرگی بفروشد و بزرگی کند .
میگویند روزی ملک الشعرای بهار شاعر معروف در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع وی چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیآورد.
کلمات انتخاب شده عبارت بودند از: خروس و انگور و درفش و سنگ
ملک الشعرای بهار گفت:
برخاســـت خروس صبح برخیز ای دوســـــت
خون دل انگور فکن در رگ و پوســــــــت
عشق من و تو صحبت مشت است و درفش
جور دل تو صحبت سنگ است و سبوست
جوانی خام که در مجلس حاضر بود گفت : این کلمات با تبانی قبلی انتخاب شده اند . اگر راست میگویید ، من چهار کلمه انتخاب میکنم و شما آنها را در یک رباعی بیاورید.
سپس این چهار کلمه را انتخاب نمود: آئینه و اره و کفش و غوره
بدیهیست آوردن این کلمات دور از ذهن در یک رباعی کار ساده ای نبود ، لیکن ملک الشعرا شعر را اینگونه گفت:
چون آینه نور خیز گشــــتی احسنت
چون اره به خلق تیـــز گشتی احسنت
در کفش ادیبان جهـــان کـــردی پای
غوره نشده مویز گشتـــــی احسنــت
اگر از آن خورههای کتاب هستید که باید هر روز مطالعه کنند یا آن دسته که اصلا علاقهای به کتاب خواندن ندارند و از سر اجبارِ مدرسه و دانشگاه سراغ کتاب و مطالعه میروند. از هر دسته هم که باشید، نکته مهم اینجاست که اگر با اصول، فرهنگ و روش کتابخوانی آشنا نباشید، نمیتوانید در نهایت به هدف خودتان که همان یادگیری است برسید. بنابراین پیشنهاد میکنم با من و این مقاله همراه باشید تا چند مورد از اشتباهات خیلی رایج حین کتابخوانی را یاد بگیرید:
هر چقدر هم که از نظر شما این موضوع پیش پا افتاده باشد، در هر حال باید بدانید که مطالعه در کنار یک تلفن همراه (یا لپ تاپ روشن)، کار سختی است. مخصوصا زمانی که اپلیکیشنهایی مثل اینستاگرام و تلگرام روی موبایل شما نصب باشد.
شاید بهانههای زیادی داشته باشید که به خاطر آنها مجبورید تلفن همراه را در کنار دستتان بگذارید و در همان حال سراغ کتابخوانی بروید، اما باید بدانید که این یک اشتباه رایج در کتابخوانی است و به دفعات باعث حواسپرتی و همینطور کاهش تمرکز شما میشود.
من بعد از یادگیری مدیریت زمان یاد گرفتم که هر موقع میخواهم مطالعه کنم، حتی اگر تلفن همراهم را خاموش نکنم، آن را در یک اتاق دیگر قرار بدهم. پیشنهاد میکنم شما هم همین کار را بکنید و با خیال راحت بعد از افزایش تمرکز در مطالعه به سراغ کتاب بروید.
بعضی از ما، از بچگی یک سری عادات اشتباه هنگام کتابخوانی داریم. مثلا یکی از عادتهای اشتباه، راه رفتن هنگام مطالعه است! راه رفتن و کتاب خواندن چندین مشکل بزرگ برای شما ایجاد میکند:
● کاهش تمرکز،
● آسیب به چشمها،
● کاهش دریافت ذهنی،
● خستگی از مطالعه
● و.
علاوه بر این، ممکن است شما عادات مخصوص خودتان را داشته باشید.
مثلا اینکه هنگام کتابخوانی روی تخت دراز بکشید و با دستهایتان کتاب را بالا نگاه دارید و.
پیشنهاد میکنم از همه این عادتهای بد دست بکشید و به شکل عادی مطالعه کنید.
این یکی از مشکلات بزرگ من در زندگی بود! اینکه در هنگام شروع هر کاری اول سطح انگیزهام را بررسی میکردم، بعد اگر انگیزه درونی کافی داشتم به سراغش میرفتم و اگر نه، با این توجیه که "کار بدون انگیزه بازدهی خوبی ندارد"
بی خیالش میشدم!
مثلا اگر قرار بود یک پروژه مهم را با لپ تاپ انجام بدهم اما حال و حوصله نداشتم، آن را به بعد موکول میکردم. ولی بعد از مدتی و البته بعد از مطالعه کتاب "نبرد هنرمند" فهمیدم درواقع اینها بازیهای ذهنی هستند که ذهن ما برای جلوگیری از شروع کارها انجام میدهد.
بعد از این بود که سعی کردم حتی اگر برای شروع کاری مثل کتابخوانی، نوشتن، کار با لپ تاپ و. انگیزه کافی را هم ندارم، فقط به سراغش بروم و آن را انجام بدهم. جالب اینجا بود که بعد از گذشت چند دقیقه، به خوبی متوجه میشوید که چقدر انگیزهتان نسبت به قبل افزایش پیدا کرده و کار را به خوبی انجام میدهید.
حدود 2 سال پیش کتاب آییننامه رانندگی یکی از دوستانم را قرض گرفتم. وقتی به خانه رسیدم و کتاب را باز کردم یک لحظه خودم را با آلیس در سرزمین عجایب اشتباه گرفتم! کتاب به کمک 3 رنگ ماژیک فسفری کاملا رنگآمیزی شده بود. یعنی به سختی میتوانستید در این سرزمین عجایب چند خط متن پیدا کنید که پسزمینه سفید داشته باشد.
جالب اینجا بود که بعد از مطالعه هر صفحه، میفهمیدم نهایتا یک یا دو خط از آن، لایق هایلایت شدن است و مابقی واقعا مطالب مهمی نیستند. بعد از آن، باز این الگو اشتباه را در چند جای دیگر هم دیدم.
اگر شما هم جزو همان افرادی هستید که زیاد زیر خطوط کتابهای خودتان خط میکشید، بدانید با این کار در مرحله اول سرعت مطالعهتان را کاهش میدهید و سپس اهمیت نکات واقعا مهم کتاب را برای ذهنتان کم میکنید.
بلندخوانی یکی دیگر از عادات اشتباه هنگام مطالعه و کتابخوانی است.
اغلب افرادی که عادت دارند هنگام مطالعه متن را زمزمه یا حتی با صدای بلند تکرار کنند،
میگویند با این کار بهتر مطالب را میفهمند.
اما در واقع بلندخوانی یکی از مهمترین دلایلی است که باعث میشود
سرعت مطالعه متن نسبت به حالت عادی کم شود.
منظورم از خطبر، یک قلم یا حتی انگشت است که زیر خطوط کتاب قرار گرفته و چشم شما را برای خواندن کلمات راهنمایی میکند. در واقع وقتی از خطبر استفاده میکنید، چشمتان پرش کمتری پیدا کرده و با سرعت و تمرکز بیشتری متن را میخوانید. بنابراین اینکه صرفا کتاب را در دستتان گرفته و با چشم مطالعه کنید، یک عمل کاملا اشتباه است.
کندخوانی یکی از روش های کتابخوانی است که در آن فرد با هدف بیشتر درک کردن مطالب،
سرعت مطالعه خودش را پایین میبرد. طبق تحقیقات،
کندخوانی در اغلب مواقع باعث افزایش یادگیری نمیشود
و حتی میتواند دریافت ذهنی را کاهش بدهد.
اگر به من بگویید از میان تمام مطالب این مقاله، صرفا یک نکته را نگاهدار و بقیه را دور بریز،
قطعا به همین نکته بسنده میکنم. به نظرم نکتهبرداری نکردن از کتاب،
بدترین اشتباهی است که حین کتاب خوانی انجام میشود.
البته دقت کنید که نکتهبرداریِ اشتباه خودش به اندازه نکتهبرداری نکردن غلط است! در واقع اگر اصول صحیح را بخواهید، باید بدانید که بهترین راهکار برای نکتهبرداری کردن استفاده از تکنیک نقشه ذهنی یا mind map است. نقشه ذهنی به شما کمک میکند در کمترین زمان مفاهیم اصلی کتاب را نکتهبرداری کرده و همینطور در زمان نیاز، در کوتاهترین زمان آنها را به یاد بیاورید.
من روزانه حداقل 30 دقیقه کتاب میخوانم، جالب اینجاست روزهایی که به دلایلی مثل بیحوصلگی و. قبل از شروع کتابخوانی، سری به مفاهیم قبلی کتاب و چند فصل قبلتر نمیزنم، در ابتدای شروع مطالعه خودم را در یک دنیای جدید و ناشناخته میبینم! یعنی در اوایل کتاب اغلب بخشهایی را که میخوانم درک نمیکنم و عملا بخشی از زمانم را از دست میدهم.
میدانم این موضوع برای شما هم آشناست. بنابراین پیشنهاد میکنم هر موقع قصد شروع مطالعه را دارید، یک مرور چند دقیقهای حداقل روی سرفصلهای قبلی کتاب داشته باشید.
فکر میکنم قبلا اگر چیزی در حدود 30 دقیقه زمان برای مطالعه و کتابخوانی وقت میگذاشتم، حداقل 20 درصد آن به مطالعه وسواسی صرف میشد! منظورم از مطالعه وسواسی همان زمانی است که روی یک جمله عادی تمرکز میکنیم و چند بار میخوانیمش. همینطور چند بار به عقب برگشتن و دوباره خواندن متن، نشانهای از وسواس در کتابخوانی است.
هر 2 این کارها نتیجهای جز کاهش سرعت و همینطور افزایش خستگی ذهنی از مطالعه ندارد. بنابراین باید در کنار چند تکنیک و روش کتابخوانی که تا اینجا یاد گرفتید، از انجام این 2 خودداری کنید.
حتما بارها شده سراغ انجام یک کار جدید بروید و در ابتدای آن، تمرکز و دقت پایینی داشته باشید. خب ذهن ما طوری ساخته شده که کمی دیر به شرایط اطراف خودش عادت میکند. این یعنی زمانی که شما ناگهان کتاب را برمیدارید و شروع میکنید به مطالعه از ادامه متنی که قبلا آن را خواندهاید، مقداری از زمان را صرفا برای عادت کردن ذهن به مطالب کتاب هدر میدهید.
تکرار یک کار باعث میشود این کار راحتتر صورت بگیرد و مسیر انجام آن
در ذهن برای این کار صورت بگیرد و مسیر عصبی آن ایجاد شود.
به همین دلیل است که اگر به صورت روزانه زمانی را برای مطالعه و کتابخوانی صرف کنید،
به مرور سرعتتان افزایش پیدا میکند و راحتتر متنها را میخوانید.
در مقابل، مطالعه نامنظم میتواند باعث برهم ریختن یادگیری دقیق مغز شما شده
و کمی پیشرفت را برایتان سختتر کند. پس اگر میتوانید روزانه حداقل 20 دقیقه
از زمانتان را به شکل منظم، مطالعه کنید.
زمانی که میبینم کسی در حالت دمر خوابیده و کتاب میخواند،
یا تا حد زیادی گردنش را برای خواندن کتاب خم کرده،
حس میکنم دارد برای یادگیری علاوه بر زمان، از بدنش مایه میگذارد
و حاضر شده سلامتیاش را به خطر بیندازد
نمیگوییم مطالعه و یادگیری موضوع بیارزشی است اما مطمئنا نباید برای یادگیری، نسبت به سلامتی بیتوجه باشیم. در واقع حرف من این است که با مطالعه در مکان و زمان درست، علاوه بر یادگیری بیشتر، میتوانیم مراقب سلامتی خودمان هم باشیم. پس حتما برای مطالعه به فیزیک بدنی خودتان توجه کنید.
کلی با خودم کلنجار رفتم تا در نهایت این نکته را نوشتم! چرا؟ همه شما میدانید که مطالعه کردن آنهم زمانی که ذهن یا تن خسته است، بازدهی زمان عادی را ندارد. اما ترسم از این بود که با تاکید روی این نکته، بهانه به دست بعضی از دوستان بدهم تا از این به بعد به بهانه خستگی، مطالعه و کتابخوانی را عقب بیاندازند!
بنابراین، بدانید که مطالعه در زمان خستگی بازخورد کافی را ندارد اما اگر ممکن است به بهانه آن به طور کلی از عادت کتابخوانی دور شوید، حتی در زمان خستگی هم کتاب بخوانید!
درباره این سایت